امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pioneering

ˌpaɪəˈnɪr.ɪŋ ˌpaɪəˈnɪə.rɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پیشگام، پیشتاز، پیشرو، آوانگارد، بنیادین، ابداعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The artist's pioneering style revolutionized contemporary art.
- سبک ابداعی این هنرمند، هنر معاصر را متحول کرد.
- She was recognized for her pioneering efforts in women's rights.
- او به‌دلیل تلاش‌های پیشگام خود در زمینه‌ی حقوق زنان شناخته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pioneering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pioneering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pioneering

لغات نزدیک pioneering

پیشنهاد بهبود معانی