گذشتهی ساده:
pipedشکل سوم:
pipedسومشخص مفرد:
pipesوجه وصفی حال:
pipingشکل جمع:
pipesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ساکت شدن، آرام شدن
(با دستگاه الکترونیکی موسیقی و صدا را در تمام خانه) پراکندن، آوا رسانی کران
بلند حرف زدن
put that in your pipe and smoke it
(انگلیس - عامیانه) چارهای جز این نداری که حرفم را قبول کنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pipe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pipe