امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pitiful

ˈpɪtɪfl ˈpɪtɪfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
رقت‌انگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the pitiful condition of the refugees
- وضع رقت بار پناهندگان
- her pitiful wages
- مزد ناچیز او
- (J. Keats) be pitiful to my great woe.
- بر اندوه عظیم من ترحم کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pitiful

  1. adjective in bad shape; poor
    Synonyms:
    abject affecting afflicted arousing base beggarly cheap cheerless comfortless commiserative compassionate contemptible deplorable despicable dismal distressed distressing grievous heartbreaking heartrending inadequate insignificant joyless lamentable low mean miserable mournful moving paltry pathetic piteous pitiable sad scurvy shabby sorrowful sorry stirring suffering tearful touching vile woeful worthless wretched
    Antonyms:
    excellent happy superb superior wonderful worthwhile

ارجاع به لغت pitiful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pitiful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pitiful

لغات نزدیک pitiful

پیشنهاد بهبود معانی