امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Placid

ˈplæsɪd ˈplæsɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آرام، راحت، متین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a placid disposition
- خلق و خوی آرام
- the placid surface of the lake
- سطح آرام دریاچه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد placid

  1. adjective calm, mild
    Synonyms:
    collected composed cool cool as a cucumber detached easygoing equable even even-tempered gentle halcyon hushed imperturbable irenic peaceful poised quiet restful self-possessed serene still tranquil
    Antonyms:
    agitated excited

ارجاع به لغت placid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «placid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/placid

لغات نزدیک placid

پیشنهاد بهبود معانی