با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Planner

ˈplænər ˈplænə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable
طراح، برنامه‌ریز
noun countable
مهندس شهرساز، طراح شهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد planner

  1. noun A person who makes plans
    Synonyms: administrator, executive, member of the executive committee, board member, member of the planning commission, architect, director, contriver, detailer, creator, long-range planner, designer, deviser

لغات هم‌خانواده planner

ارجاع به لغت planner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «planner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/planner

لغات نزدیک planner

پیشنهاد بهبود معانی