با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Plash

plæʃ plæʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
ترشح کردن، صدای چلپ‌چلوپ ایجاد کردن، چکه کردن، چکیدن، چلپ‌چلپ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plash

  1. noun The sound like water splashing
    Synonyms: splash, plop, drop, drip
  2. verb Dash a liquid upon or against
    Synonyms: splash, splatter, trickle, burble, spatter, pleach, splosh, swash

ارجاع به لغت plash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plash

لغات نزدیک plash

پیشنهاد بهبود معانی