با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Plateful

ˈpleɪtfʊl ˈpleɪtfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به‌قدر یک بشقاب
- He eats rice by the plateful.
- او بشقاب بشقاب برنج می‌خورد.
- two platefuls of rice
- دو بشقاب پلو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plateful

  1. noun The quantity contained in a plate
    Synonyms: plate

ارجاع به لغت plateful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plateful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plateful

لغات نزدیک plateful

پیشنهاد بهبود معانی