امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Platitudinous

ˌplætɪˈtjuːdɪnəs ˌplætɪˈtjuːdɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌مزه، مبتذل، تکراری و پیش‌پا‌افتاده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد platitudinous

  1. adjective Without freshness or appeal because of overuse
    Synonyms:
    commonplace bromidic corny trite platitudinal banal clichéd hackneyed musty overused common overworked shopworn stale stereotyped stereotypic stereotypical threadbare timeworn tired warmed-over well-worn worn-out

ارجاع به لغت platitudinous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «platitudinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/platitudinous

لغات نزدیک platitudinous

پیشنهاد بهبود معانی