با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Play Out

American: ˈpleɪˈaʊt British: pleɪaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
تا پایان اجرا کردن
phrasal verb
(طناب و غیره) کم‌کم رها کردن، از قرقره باز کردن
phrasal verb
اتفاق افتادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد play out

  1. phrasal verb Play music to accompany the end of, or as a final segment in (a programme, broadcast etc.)
  2. phrasal verb Occur in a certain manner

ارجاع به لغت play out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «play out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/play out

لغات نزدیک play out

پیشنهاد بهبود معانی