با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Play A Part

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom B2
1- نقش داشتن (در)، سهم داشتن، دخیل بودن 2- تو بازی رفتن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت play a part

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «play a part» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/play-a-part

لغات نزدیک play a part

پیشنهاد بهبود معانی