با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Plethora

ˈpleθərə ˈpleθərə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    plethoras

معنی و نمونه‌جمله

noun C2
ازدیاد خون در یک نقطه، افراط، ازدیاد
- I have to read a plethora of letters every day.
- هر روز باید یک خروار نامه بخوانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plethora

  1. noun excess
    Synonyms: deluge, flood, glut, many, much, overabundance, overflow, overkill, overmuch, plenty, profusion, superabundance, superfluity, surfeit, surplus
    Antonyms: few, lack, little, need, rarity, scarcity, want

ارجاع به لغت plethora

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plethora» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plethora

لغات نزدیک plethora

پیشنهاد بهبود معانی