با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Plugin

ˈplʌɡ.ɪn ˈplʌɡ.ɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    plugged in
  • سوم شخص مفرد:

    plugs in
  • وجه وصفی حال:

    plugging in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کامپیوتر اَفزایه، پلاگین (ابزاری کاربردی، کوچک و وابسته به یک نرم‌افزار میزبان دیگر است و به‌تنهایی کاربردی ندارد)
- The website crashed because of a faulty plugin.
- وب‌سایت به‌دلیل یک افزایه‌ی معیوب از کار افتاد.
- You can customize your website by adding different plugins.
- با افزودن افزایه‌های مختلف می‌توانید وب‌سایت خود را سفارشی کنید.
adjective
برق برقی
- I prefer using a plugin freshener in my car.
- ترجیح می‌دهم از خوشبوکننده‌ی برقی در ماشینم استفاده کنم.
- The plugin heater kept the room nice and warm.
- بخاری برقی اتاق را مطلوب و گرم نگه می‌داشت.
verb - intransitive verb - transitive
به برق وصل کردن، به پریز زدن
- Don't forget to plugin your phone to charge overnight.
- فراموش نکنید که گوشی خود را برای شارژ هنگام شب به پریز بزنید.
- Please plugin the device before using it.
- لطفا قبل‌از استفاده، دستگاه را به برق متصل کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت plugin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plugin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plugin

لغات نزدیک plugin

پیشنهاد بهبود معانی