امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Plunder

ˈplʌndər ˈplʌndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
غارت، چپاول، تاراج، یغما، غنیمت، غارت کردن، چاپیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The Mongols plundered the city and then burned it.
- مغول‌ها شهر را غارت کردند و سپس آن را سوزاندند.
- They plundered the funds for road construction.
- آن‌ها بودجه‌ی راه‌سازی را هپرو کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plunder

  1. noun something stolen
    Synonyms:
    booty goods graft hot goods loot make pickings pillage plunderage prey prize quarry rapine raven spoil stuff take trappings winnings
    Antonyms:
    gift
  1. verb ravage, steal
    Synonyms:
    appropriate burn depredate despoil devastate fleece forage foray grab gut kip knock off knock over lay waste liberate lift loft loot maraud moonlight requisition pillage prey prowl raid ransack relieve requisition rifle rip off rob sack salvage smash and grab snatch spoil stick up strip
    Antonyms:
    give receive

ارجاع به لغت plunder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plunder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plunder

لغات نزدیک plunder

پیشنهاد بهبود معانی