با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pock

ˈpɑːk pɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پزشکی ابله، جای ابله، جوش چرک‌دار، ابله‌دار شدن
- His face was covered with pockmarks.
- صورت او پر از جای آبله بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pock

  1. noun Mark with a scar
    Synonyms: scar, mark, flaw, hole, pit

ارجاع به لغت pock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pock

لغات نزدیک pock

پیشنهاد بهبود معانی