با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pocketbook

ˈpɑːkɪtbʊk ˈpɒkətbʊk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کیف بغلی، جزوه دان، جای کاغذ یا اسکناس پول، درآمد، کتابچه یا دفتر بغلی، کتاب جیبی
- He took his driver's license out of his pocketbook.
- گواهینامه‌ی رانندگی خود را از کیف بغلش در آورد.
- Inflation hurts everyone's pocketbook.
- تورم به وضع مالی همه کس صدمه می‌زند.
- rental costs to meet the pocketbooks of teachers
- اجاره‌بها که مناسب درآمد معلمان باشد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pocketbook

  1. noun accessory for carrying personal items
    Synonyms: bag, clutch, frame, handbag, hide, leather, pouch, purse, reticule, suitcase, wallet

ارجاع به لغت pocketbook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pocketbook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pocketbook

لغات نزدیک pocketbook

پیشنهاد بهبود معانی