با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pod

pɑːd pɒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
غلاف، پوست برونی، تخمدان، نیام، قوزه پنبه، پوسته محافظ، تشکیل نیام دادن، پا
- String beans are cooked and eaten with the pod.
- لوبیا‌سبز را با غلاف می‌پزند و می‌خورند.
- pea pod
- نیامک نخود
- Some locusts grow in a pod.
- برخی ملخ‌ها در نیامک رشد می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pod

  1. noun, verb encasement of vegetable seeds
    Synonyms: capsule, case, covering, hull, husk, sheath, sheathing, shell, shuck, skin, vessel

Idioms

  • like two peas in a pod

    مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، کاملاً شبیه به هم

ارجاع به لغت pod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pod

لغات نزدیک pod

پیشنهاد بهبود معانی