با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Podium

ˈpoʊdiəm ˈpəʊdiəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    podiums

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع Podia به‌‌جای Podiums استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
سکو، تریبون، میز خطابه
- The athletes gathered around the podium to receive their medals.
- ورزشکاران برای دریافت مدال‌های خود دور سکو جمع شدند.
- The speaker paced nervously around the podium.
- سخنران با نگرانی دور تریبون قدم زد.
- The podium was decorated with flowers for the event.
- میز خطابه برای این مراسم با گل تزئین شده بود.
verb - intransitive
روی سکو رفتن (جایگاه اول، دوم یا سوم را به‌دست آوردن)
- Last year, he podiumed frequently in various competitions.
- سال گذشته، او بارها در مسابقات مختلف روی سکو رفت.
- It was her dream to podium in an international competition.
- این رؤیای او بود که در یک رقابت بین‌المللی روی سکو برود.
- They podiumed at the championship, celebrating their hard work.
- آن‌ها در مسابقات قهرمانی روی سکو رفتند و سخت‌کوشی خود را جشن گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد podium

  1. noun structure from which speakers orate, a raised area on which a person stands to speak to a large number of people, to conduct music, or to receive a prize in a sports competition
    Synonyms: lectern, dais, platform, pulpit, rostrum, soapbox, stage, stump, tribune

ارجاع به لغت podium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «podium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/podium

لغات نزدیک podium

پیشنهاد بهبود معانی