با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Poker-faced

ˈpoʊkərˌfeɪst ˈpəʊkəˌfeɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دارای چهره‌ی بی‌حالت
- The poker-faced student sat impassively.
- دانش‌آموز دارای چهره‌ی بی‌حالت با بی‌حوصلگی نشسته بود.
- The poker-faced man watched intently.
- مرد دارای چهره‌ی بی‌حالت با دقت تماشا می‌کرد.
adverb
با چهره‌ی بی‌حالت
- I stared at him poker-faced.
- با چهره‌ی بی‌حالت به او خیره شدم.
- She went out poker-faced.
- با چهره‌ی بی‌حالت رفت بیرون.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poker-faced

  1. adjective Deliberately impassive in manner
    Synonyms: neutral, serious, deadpan, sober, expressionless, somber, impassive, stolid, unexpressive

لغات هم‌خانواده poker-faced

  • noun
    poker face
  • adjective
    poker-faced
  • adverb
    poker-faced

ارجاع به لغت poker-faced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poker-faced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poker-faced

لغات نزدیک poker-faced

پیشنهاد بهبود معانی