با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Polestar

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

( star north )(نجوم) ستاره قطبی، راهنما، هادی، موردتوجه
- our sole polestar in rebuilding the country...
- یگانه رهنمون ما در امر باز‌سازی کشور...
- She soon became the polestar of everyone's admiration.
- به‌زودی مرکز تحسین همگان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد polestar

  1. noun The brightest star in Ursa Minor; at the end of the handle of the Little Dipper; the northern axis of the earth points toward it
    Synonyms: polaris, north-star, guide, pole-star, polar-star

ارجاع به لغت polestar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polestar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polestar

لغات نزدیک polestar

پیشنهاد بهبود معانی