امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Polymorphous

    ˌpɑːlɪˈmɔːrfəs ˌpɒlɪˈmɔːfəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    ( polymorphic ) چند‌دگردیس، چند‌ریخت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد polymorphous

    1. adjective Consisting of a number of different kinds
      Synonyms:
      polymorphic assorted divers diverse diversified heterogeneous miscellaneous mixed motley multifarious multiform sundry varied variegated various
    1. adjective Relating to the occurrence of more than one kind of individual (independent of sexual differences) in an interbreeding population
      Synonyms:
      polymorphic

    ارجاع به لغت polymorphous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «polymorphous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polymorphous

    لغات نزدیک polymorphous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return