با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Poodle

ˈpuːdl ˈpuːdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی سگ پودل
- The poodle barked loudly at the mailman.
- پودل با صدای بلند به‌سمت پستچی پارس کرد.
- I have always wanted a poodle as a pet.
- من همیشه سگ پودل را برای حیوان خانگی می‌خواستم.
noun uncountable
پوشاک نوعی پارچه‌ی پشمی
- She wore a poodle jacket to keep warm in the winter.
- او یک کت پشمی پوشیده بود تا در زمستان گرم بماند.
- The fashion designer used poodle material to create a trendy handbag.
- این طراح مد از مواد پارچه‌ی پشمی برای ساخت یک کیف دستی شیک استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poodle

  1. noun A domestic animal
    Synonyms: French poodle, French barbet, fancy dog
  2. noun An intelligent dog with a heavy curly solid-colored coat that is usually clipped; an old breed sometimes trained as sporting dogs or as performing dogs
    Synonyms: poodle dog

ارجاع به لغت poodle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poodle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poodle

لغات نزدیک poodle

پیشنهاد بهبود معانی