امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pore

pɔːr pɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pored
  • شکل سوم:

    pored
  • سوم‌شخص مفرد:

    pores
  • وجه وصفی حال:

    poring
  • شکل جمع:

    pores

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
سوراخ ریز، منفذ، روزنه، خلل‌وفرج، در دریای تفکر غوطه‌ور شدن، (با over ) به مطالعه دقیق پرداختن، با‌‌دقت دیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- to pore over a book
- کتابی را به دقت خواندن
- a mushroom with minute little pores
- قارچ با روزنه‌های بسیار ریز
- When the weather is hot, sweat comes out of the body's pores.
- در گرما عرق از منفذهای بدن خارج می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pore

  1. noun small aperture in skin
    Synonyms:
    foramen opening orifice outlet stoma sweat gland vesicle
  1. verb go over carefully
    Synonyms:
    brood contemplate dwell on examine look over muse peruse ponder read regard scan scrutinize study
    Antonyms:
    flip through scan

ارجاع به لغت pore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pore

لغات نزدیک pore

پیشنهاد بهبود معانی