با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Pork

    pɔːrk pɔːk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      porks

    معنی و نمونه‌جمله

    noun uncountable B1
    گوشتخوک، خوک، گراز
    - pork chops
    - گوشت گرده‌ی خوک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pork

    1. noun The political appointments or jobs that are at the disposal of those in power
      Synonyms: patronage, meat, bacon, food, funds, pork-barrel, porc, ham, hog, jowl, loin, pig, spoil, shoulder, sowbelly, swine

    ارجاع به لغت pork

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pork

    لغات نزدیک pork

    پیشنهاد بهبود معانی