با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Portfolio

pɔːrtˈfoʊlioʊ pɔːtˈfəʊliəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
کیف کاغذ، پوشه‌ی کار
- She carried her important documents in a stylish leather portfolio.
- او اسناد مهم خود را در یک کیف چرمی شیک حمل کرد.
- He organized his investment statements in a digital portfolio.
- او اظهارات سرمایه گذاری خود را در یک پوشه‌ی کار دیجیتالی سازماندهی کرد.
noun
هنر نمونه کارها
- She proudly displayed her artwork in her portfolio.
- او با افتخار آثار هنری اش را در نمونه کارهای هنری خود به نمایش گذاشت.
- I need to update my portfolio before applying for jobs.
- من باید قبل از درخواست شغل، نمونه کارهایم را به روز کنم.
noun countable
مقام
- He received the portfolio of war.
- به مقام وزارت جنگ رسید.
- The minister's portfolio includes overseeing the education sector.
- مقام این وزیر برای نظارت بر بخش آموزش است.
noun countable
اقتصاد سهام
- The company's portfolio of real estate properties was worth millions.
- مجموعه املاک و مستغلات این شرکت میلیون‌ها سهام داشت.
- The company's portfolio includes a diverse range of real estate properties.
- سهام این شرکت شامل طیف متنوعی از املاک و مستغلات است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد portfolio

  1. noun flat case for transporting papers
    Synonyms: attaché case, bag, brief bag, briefcase, case, container, envelope, folder, notebook, valise

ارجاع به لغت portfolio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «portfolio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/portfolio

لغات نزدیک portfolio

پیشنهاد بهبود معانی