با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Postmortem

postˈmɔːrtem postˈmɔːtem
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
پس از مرگ، معاینه پس از مرگ، مرده را معاینه و کالبد شکافی کردن
noun adjective
پس از واقع، پس از مرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد postmortem

  1. adjective following death
    Synonyms: future, later, posthumous, postmundane, post-obit, post-obituary
  2. noun analysis after death
    Synonyms: autopsy, coroner’s report, dissection, examination, necropsy, post

ارجاع به لغت postmortem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «postmortem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/postmortem

لغات نزدیک postmortem

پیشنهاد بهبود معانی