با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Powder Puff

ˈpaʊdərˈpəf ˈpaʊdəpʌf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آرایش و پیرایش پد پنکیک، پد پودر صورت و بدن
- The actress used a powder puff to set her makeup before going on stage.
- این بازیگر قبل‌از رفتن روی صحنه از پد پنکیک برای درست کردن آرایش خود استفاده کرد.
- She dabbed her face with a powder puff before heading out for the evening.
- قبل‌از رفتن به بزم شبانه، صورتش را با یک پد پنکیک رنگ داد.
noun countable
ناپسند (آدم) ضعیف، ضعیفه، کوچولو، نازک‌نارنجی
- She was constantly belittled as a "powder puff" by her rivals.
- او دائماً توسط رقبای خود با عنوان «ضعیفه» تحقیر می‌شد.
- He was mocked by his teammates as a "powder puff".
- او توسط هم‌تیمی‌هایش با اسم «کوچولو» مورد تمسخر قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت powder puff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «powder puff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/powder-puff

لغات نزدیک powder puff

پیشنهاد بهبود معانی