با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Preacher

ˈpriːtʃər ˈpriːtʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    preachers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
واعظ، سخنران
- People from all walks of life attended the preacher's charismatic revival.
- مردم از همه‌ی اقشار در مراسم احیای کاریزماتیک سخنران شرکت کردند.
- The preacher led the prayers with great passion and conviction.
- واعظ نمازگزاران را با شور و اشتیاق فراوان هدایت کرد.
noun countable
دین مبلغ، منادی، خطیب، شبان، پاستور، کشیش
- The preacher delivered a moving sermon at the church last Sunday.
- کشیش یکشنبه‌ی گذشته در کلیسا خطبه‌ای تکان‌دهنده بیان کرد.
- The preacher's words of wisdom touched the hearts of all who listened.
- سخنان حکیمانه‌ی مبلغ قلب تمام کسانی را که گوش می‌دادند متاثر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preacher

  1. noun person who gives religious instruction
    Synonyms: clergy, cleric, clerical, divine, ecclesiastic, evangelist, evangelizer, minister, missionary, parson, pulpiter, reverend, revivalist, sermonizer

ارجاع به لغت preacher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preacher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preacher

لغات نزدیک preacher

پیشنهاد بهبود معانی