امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Premeditated

ˌpriːˈmedəteɪt̬ɪd priːˈmedɪteɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    premeditates
  • وجه وصفی حال:

    premeditating

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد premeditated

  1. adjective planned, intended
    Synonyms:
    advised aforethought calculated conscious considered contrived deliberate designed fixed framed up intentional laid-out prepense purposed rigged set-up sewn-up stacked deck studied thought-out willful
    Antonyms:
    accidental casual spontaneous

ارجاع به لغت premeditated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «premeditated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/premeditated

لغات نزدیک premeditated

پیشنهاد بهبود معانی