با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prescriptive

prɪˈskrɪptɪv prɪˈskrɪptɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به نسخه‌نویسی، تجویزی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prescriptive

  1. adjective Pertaining to giving directives or rules
    Synonyms: authoritarian, rigid, prescribed, normative, customary, cut-and-dried
    Antonyms: descriptive

ارجاع به لغت prescriptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prescriptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prescriptive

لغات نزدیک prescriptive

پیشنهاد بهبود معانی