امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pretension

prɪˈtenʃn prɪˈtenʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
وانمود، ادعا، دعوی، خودفروشی، تظاهر، قصد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- pretension to the throne
- داعیه‌ی سلطنت
- He has the pretensions and habits of the rich without their money.
- او خودنمایی‌ها و عادات پول‌داران را دارد، نه پول آن‌ها را.
- I make no pretensions of being a poet but I enjoy writing poetry.
- من ادعای شاعر بودن ندارم؛ ولی از نگارش شعر لذت می‌برم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pretension

  1. noun airs, snobbishness
    Synonyms:
    affectation big talk charade conceit disguise fake false front front hypocrisy ostentation phony pomposity pretentiousness put-on self-importance show showboat showiness showoff snobbery splash vainglory vanity
    Antonyms:
    honesty humility
  1. noun false claim, assertion of importance
    Synonyms:
    allegation ambition ambitiousness aspiration assumption charade declaration demand disguise maintenance make-believe pageant pretense pretext profession title
    Antonyms:
    honesty truth

Collocations

ارجاع به لغت pretension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pretension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pretension

لغات نزدیک pretension

پیشنهاد بهبود معانی