با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pretzel

ˈpretsl ˈpretsl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pretzeled
  • شکل سوم:

    pretzeled
  • سوم شخص مفرد:

    pretzels
  • شکل جمع:

    pretzels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
چوب‌شور، بیسکویت نمکی
- Pretzels are the perfect snack to satisfy my cravings.
- چوب‌شور میان‌وعده‌ای عالی برای رفع ولع من است.
- Pretzels are popular snacks at sports events.
- بیسکویت‌های نمکی یکی از میان‌وعده‌های محبوب در رویدادهای ورزشی است.
noun countable
غذا و آشپزی پرتزل (نوعی نان به شکل گره)
- She couldn't resist grabbing a soft pretzel.
- نتوانست در برابر خوردن پرتزل نرم مقاومت کند.
- My sister prefers pretzels with cheese dip over plain ones.
- خواهر من پرتزل با دیپ پنیر را به پرتزل ساده ترجیح می‌دهد.
verb - transitive informal
انگلیسی آمریکایی پیچاندن، پیچ‌وتاب دادن، چرخاندن
- She attempted to pretzel her hair.
- سعی کرد موهایش را بپیچاند.
- She pretzeled her body.
- به بدنش پیچ‌وتاب داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pretzel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pretzel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pretzel

لغات نزدیک pretzel

پیشنهاد بهبود معانی