امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prevalent

ˈprevələnt ˈprevələnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more prevalent
  • صفت عالی:

    most prevalent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
رایج، شایع، متداول، مرسوم، باب، فراوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- In many developing countries, poverty is still a prevalent issue.
- در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فقر هنوز مسئله‌ای شایع است.
- Illiteracy is still prevalent in this area.
- بی‌سوادی هنوز در این ناحیه فراوان است.
- Malaria used to be prevalent in Gillan.
- در گیلان مالاریا شایع بود.
- the beliefs prevalent among these tribes
- عقاید مرسوم در میان این طوایف
adjective
برتر، غالب
- the prevalent culture
- فرهنگ غالب
- The technology in everyday life has become more prevalent in recent years.
- فناوری در زندگی روزمره در سال‌های اخیر برتری بیشتری داشته است.
adjective
قدیمی پرزور، قوی، قدرتمند
- a prevalent leader
- یک رهبر قدرتمند
- a prevalent postulates
- یک فرضیه‌ی قوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prevalent

  1. adjective accepted, widespread
    Synonyms:
    accustomed common commonplace current customary established everyday extensive faddy frequent general habitual in use latest latest word leading edge natural new normal now ongoing popular prevailing rampant regnant regular rife run-of-the-mill state-of-the-art stylish swinging trendy typic typical ubiquitous universal up-to-date usual with it wonted
    Antonyms:
    isolated limited uncommon
  1. adjective governing, superior
    Synonyms:
    ascendant compelling dominant overbearing paramount powerful predominant predominate preponderant prevailing regnant ruling sovereign successful
    Antonyms:
    inferior subservient

ارجاع به لغت prevalent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prevalent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prevalent

لغات نزدیک prevalent

پیشنهاد بهبود معانی