با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prevision

ˌpriːˈvɪʒn̩ ˌpriːˈvɪʒn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیش‌بینی، تحذیر، پیش‌بینی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prevision

  1. noun The act of predicting (as by reasoning about the future)
    Synonyms: prescience, prediction, anticipation
  2. noun Seeing ahead; knowing in advance; foreseeing
    Synonyms: foresight, farsightedness, prospicience

ارجاع به لغت prevision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prevision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prevision

لغات نزدیک prevision

پیشنهاد بهبود معانی