امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Primate

ˈpraɪmeɪt ˈpraɪmeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    primates

معنی

noun adjective
پیشوا، راسته پستانداران نخستین پایه، کشیش ارشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد primate

  1. noun Order of mammals
    Synonyms:
    chimpanzee gorilla anthropoid orangutan man gibbon ape great-ape archbishop cercopithecoid baboon bishop hominoid human brachiator lemur mammal monkey
  1. noun Archbishop
    Synonyms:
    cardinal metropolitan archpriest suffragan patriarch hierarch high-priest prelate

ارجاع به لغت primate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «primate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/primate

لغات نزدیک primate

پیشنهاد بهبود معانی