امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Print

prɪnt prɪnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    printed
  • شکل سوم:

    printed
  • سوم‌شخص مفرد:

    prints
  • وجه وصفی حال:

    printing
  • شکل جمع:

    prints

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
چاپ، جای مهر، اثر، رد، نشان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the print of a woman's bare feet
- جای پای برهنه‌ی یک زن
- uneven print
- چاپ غیر یکدست (نامنظم)
- The print is rather poor.
- این چاپ چندان خوب نیست.
- His shoes left prints in the snow.
- کفش‌های او روی برف اثر باقی می‌گذاشت.
- black and white prints
- تصویرهای چاپی سیاه و سفید
noun countable
اثر انگشت
- The prints were compared.
- اثر انگشت‌ها را با هم مقایسه کردند.
noun countable
چاپی، چاپ‌شده
- printed cloth
- پارچه‌ی قلمکار
noun countable
حروف چاپی
- bold print
- حروف چاپی درشت و پررنگ
noun countable
بسته، قالب
- a print of butter
- یک قالب کره
verb - transitive
چاپ کردن، منتشر کردن، ماشین کردن
- My poem was printed in a magazine.
- شعر من در یک مجله چاپ شد.
- Nowadays books are printed by computers.
- این روزها کتاب را با کامپیوتر چاپ می‌کنند.
- This book's printing took two years.
- چاپ این کتاب دو سال طول کشید.
- This book was printed last year.
- این کتاب پارسال چاپ شد.
verb - transitive
به خاطر سپردن، در حافظه جای دادن
- His dying words are printed in my memory.
- حرف‌های او دم مرگ در حافظه‌ام نقش بسته است.
verb - transitive verb - intransitive
(بدون چسباندن حروف به یکدیگر) نوشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد print

  1. noun publication; something impressed
    Synonyms:
    black-and-white book characters composition copy edition engraving face font impress impression imprint indentation issue lettering letters lithograph magazine newspaper newsprint periodical photograph printed matter stamp type typeface typescript typesetting writing
  1. verb produce writing, impression; reproduce
    Synonyms:
    publication calligraph compose disseminate engrave go to press impress imprint issue let roll letter mark offset publish put to bed reissue reprint run off set set type stamp strike off

Collocations

  • in print

    (کتاب) موجود، در معرض فروش

لغات هم‌خانواده print

  • verb - transitive
    print

ارجاع به لغت print

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «print» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/print

لغات نزدیک print

پیشنهاد بهبود معانی