با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Private

ˈpraɪvət ˈpraɪvət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    privates
  • صفت تفضیلی:

    more private
  • صفت عالی:

    most private

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شخصی، خصوصی
- She enjoyed spending her private time reading books.
- او از گذراندن اوقات شخصی خود با خواندن کتاب لذت می‌برد.
- The celebrity rented a private jet for the weekend.
- این سلبریتی برای آخر هفته یک جت خصوصی را اجاره کرد.
adjective
خلوت، دنج، دوراز‌انظار (مکان)
- I found a private corner in the library.
- گوشه‌ای خلوت در کتابخانه پیدا کردم.
- The private room was a good sanctuary.
- این اتاق دنج جای امن خوبی بود.
adjective
انزواطلب، خلوت‌گرا (شخص)
- The CEO was a private individual.
- مدیرعامل شخصی انزواطلب بود.
- The author is private.
- این نویسنده خلوت‌گرا است.
adjective B2
غیردولتی، خصوصی
- private school
- مدرسه‌ی غیردولتی
- Support for small private businesses can lead to sustainable community growth.
- حمایت از کسب‌وکارهای خصوصی کوچک می‌تواند به رشد پایدار جامعه منجر شود.
noun countable
(نظامی) سرباز
- The private was promoted to a higher rank.
- این سرباز به درجه‌ی بالاتری ارتقا یافت.
- The private's family eagerly awaited his return.
- خانواده‌ی این سرباز مشتاقانه منتظر بازگشت او بودند.
adjective
دارای شغل شخصی، که کار آزاد دارد (شخص)
- A private citizen has the right to vote in elections.
- شهروند دارای شغل شخصی حق رأی دادن در انتخابات را دارد.
- John decided to become a private citizen after serving in public office for over a decade.
- پس از بیش از یک دهه خدمت در مناصب دولتی، جان تصمیم گرفت شهروندی شود که کار آزاد دارد.
noun plural
دم‌ودستگاه (اندام‌های تناسلی) (privates)
- He felt embarrassed when she accidentally saw his privates.
- وقتی او به‌طور تصادفی دم‌ودستگاه او را دید، احساس خجالت کرد.
- The doctor asked the patient to keep their privates covered during the examination.
- پزشک از بیمار خواست که حین معاینه، دم‌ودستگاه خود را بپوشاند.
noun
قدیمی حریم خصوصی
- I cherish my private.
- حریم خصوصی خودم را گرامی می‌دارم.
- The secret lay hidden in the depths of his private.
- این راز در اعماق حریم خصوصی او نهفته بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد private

  1. adjective personal, intimate
    Synonyms: behind the scenes, clandestine, closet, close to one’s chest, confidential, discreet, exclusive, hushed, hush-hush, independent, individual, inside, nonpublic, not open, off the record, own, particular, privy, reserved, secret, separate, special, under one’s hat, unofficial
    Antonyms: open, public, sociable
  2. adjective hidden, isolated
    Synonyms: concealed, discreet, quiet, removed, retired, secluded, secret, separate, sequestered, solitary, withdrawn
    Antonyms: open, revealed, unconcealed
  3. noun lowest rank of person enlisted in armed service
    Synonyms: enlisted person, first-class, GI, infantry, private soldier, sailor, second-class, soldier

Collocations

  • in private

    به‌طور خصوصی، محرمانه، در خلوت

Idioms

  • go private

    (با خرید سهام در دست مردم) شرکت را به مالکیت خصوصی در آوردن

لغات هم‌خانواده private

سوال‌های رایج private

پرایوت یعنی چی؟

معنی "private" به فارسی چند معنی مختلف دارد که به شرح زیر است:

1. خصوصی، شخصی: این به معنای چیزی است که به طور اختصاصی مربوط به یک فرد یا گروه خاص است و در دسترس عموم نیست. مثلاً "اطلاعات خصوصی"، "زندگی شخصی" یا "مالکیت خصوصی".

2. محرمانه: این به معنای چیزی است که به طور محرمانه نگه داشته میشود و در دسترس عموم قرار ندارد. مثلاً "پرونده محرمانه"، "اسناد محرمانه" یا "اطلاعات محرمانه".

3. اختصاصی: این به معنای چیزی است که به طور انحصاری در اختیار یک فرد یا سازمان خاص است و توسط دیگران استفاده نمی‌شود. مثلاً "شبکه اختصاصی شرکت"، "امکانات اختصاصی" یا "طرح اختصاصی".

4. شخصی: این به معنای چیزی است که به طور مستقیم به یک فرد یا گروه خاص مربوط می‌شود و به آنها تعلق دارد. مثلاً "شماره تلفن شخصی"، "حساب بانکی شخصی" یا "تجهیزات شخصی".

5. مختص: این به معنای چیزی است که به طور اختصاصی متعلق به یک فرد یا گروه خاص است و توسط دیگران استفاده نمی‌شود. مثلاً "کد دسترسی مختص"، "سایت مختص شرکت" یا "رمز ورود مختص".

به طور کلی، واژه "private" در زبان انگلیسی برای تأکید بر خصوصی، محرمانه، اختصاصی، شخصی و مختص بودن چیزی به کار می‌رود. بسته به زمینه و موقعیت، این واژه می‌تواند معانی مختلفی را نشان دهد.

ارجاع به لغت private

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «private» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/private

لغات نزدیک private

پیشنهاد بهبود معانی