با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Probate

ˈproʊbeɪt ˈprəʊbeɪt / / -bət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
رونوشت گواهی شده وصیت نامه، گواهی حصر وراثت،گواهی نمودن صحت وصیت نامه، محاکمه کردن، استنطاق کردن، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد probate

  1. noun A judicial certificate saying that a will is genuine and conferring on the executors the power to administer the estate
    Synonyms: probate will

Collocations

ارجاع به لغت probate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probate

لغات نزدیک probate

پیشنهاد بهبود معانی