با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Proconsul

ˌproʊˈkɒnsl̩ ˌprəʊˈkɒnsl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(روم قدیم) افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی، فرماندار، فرماندار مستملکات
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت proconsul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proconsul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proconsul

لغات نزدیک proconsul

پیشنهاد بهبود معانی