امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prodigal

ˈprɑːdɪɡl ˈprɒdɪɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
ولخرج، مسرف، اسراف‌آور، متلف، پر‌تجمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- don't be prodigal with your praise!
- در تعریف زیاده‌روی نکن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prodigal

  1. adjective wasteful
    Synonyms:
    dissipated excessive extravagant immoderate improvident intemperate lavish profligate reckless spendthrift squandering wanton
    Antonyms:
    careful thrifty
  1. adjective luxurious, profuse
    Synonyms:
    abundant bounteous bountiful copious exuberant lavish lush luxuriant moneyed munificent opulent riotous sumptuous superabundant teeming
    Antonyms:
    modest poor
  1. noun person who spends a lot
    Synonyms:
    big spender compulsive shopper deep pockets dissipator high roller profligate spender spendthrift sport squanderer waster wastrel

ارجاع به لغت prodigal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prodigal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prodigal

لغات نزدیک prodigal

پیشنهاد بهبود معانی