با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Proffer

ˈprɑːfər ˈprɒfə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    proffered
  • شکل سوم:

    proffered
  • سوم شخص مفرد:

    proffers
  • وجه وصفی حال:

    proffering
  • شکل جمع:

    proffers

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
پیشنهاد، عرضه، تقدیم، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن،عرضه داشتن
- to proffer friendship
- پیشنهاد دوستی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proffer

  1. verb suggest, offer
    Synonyms: extend, gift, give, hand, hit on, hold out, make a pitch, pose, present, propose, proposition, propound, submit, tender, volunteer
    Antonyms: discourage, dissuade, take back

ارجاع به لغت proffer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proffer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proffer

لغات نزدیک proffer

پیشنهاد بهبود معانی