با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prognosis

prɑːɡˈnoʊsɪs prɒɡˈnəʊsɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پیش‌بینی مرض، بهبودی از مرض در اثر پیش‌بینی جریان مرض، پیش‌بینی، مال‌اندیشی
- The prognosis is not good.
- پیش‌شناخت (این بیماری) امید‌بخش نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prognosis

  1. noun forecast
    Synonyms: cast, diagnosis, expectation, foretelling, guess, prediction, prevision, prognostication, projection, prophecy, speculation, surmise

ارجاع به لغت prognosis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prognosis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prognosis

لغات نزدیک prognosis

پیشنهاد بهبود معانی