امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proof

pruːf pruːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    proofs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
اثبات، برهان، دلیل، گواه، نشانه، مدرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Your claim is incapable of proof.
- ادعای شما قابل‌ اثبات نیست.
- the proof of a theory
- اثبات یک نظریه
- Belief in the existence of God needs no proof.
- ایمان به‌ وجود خدا نیازی به اثبات ندارد.
- I am in love; my proof (is) this shredded heart
- من عاشقم؛ گواه من این قلب چاک‌چاک
- written proof
- مدرک کتبی
noun countable
نمونه، چرک‌نویس
- The first proof of this book was full of errors.
- نمونه‌ی اول این کتاب پر از غلط بود.
adjective
مقاوم
- Faith is proof against temptation.
- ایمان در برابر وسوسه مقاوم است.
- He is proof against criticism.
- انتقاد خم به ابرویش نمی‌آورد.
verb - transitive
اثبات خواستن، نمونه‌ی آزمایشی برداشتن
verb - transitive
تصحیح کردن، غلط گیری کردن، نمونه خوانی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proof

  1. noun evidence, authentication
    Synonyms:
    affidavit argument attestation averment case certification chapter and verse clincher clue confirmation corroboration credentials criterion cue data demonstration deposition documents establishment exhibit facts goods grabber grounds information lowdown nitty-gritty paper trail picture reason reasons record scoop score skinny smoking gun straight stuff substantiation testament testimony trace validation verification warrant wherefore why whyfor witness
    Antonyms:
    hypothesis theory
  1. noun photographic print
    Synonyms:
    galley galley proof impression page proof pass pull repro revise slip stereo trial trial print trial proof

Idioms

  • put to the proof

    در محک آزمایش قراردادن، در معرض سنجش قرار دادن

لغات هم‌خانواده proof

  • noun
    proof
  • verb - transitive
    prove

ارجاع به لغت proof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proof

لغات نزدیک proof

پیشنهاد بهبود معانی