با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Proselyte

ˈprɒsəlaɪt ˈprɒsəlaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
جدید‌الایمان، کسی که تازه به دینی واردشود، نوآموز مذهبی، عضو تازه حزب، به دین تازه‌ای وارد کردن، تبلیغ کردن، تبلیغ شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proselyte

  1. noun
    Synonyms: neophyte, convert, conscript, disciple, recruit

ارجاع به لغت proselyte

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proselyte» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proselyte

لغات نزدیک proselyte

پیشنهاد بهبود معانی