با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prototypic

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( prototypal ) وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prototypic

  1. adjective Having the nature of, constituting, or serving as a type
    Synonyms: archetypal, archetypical, prototypal, prototypical, archetypic, classic, classical, model, paradigmatic, quintessential, representative, typic, typical

ارجاع به لغت prototypic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prototypic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prototypic

لغات نزدیک prototypic

پیشنهاد بهبود معانی