امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protrusion

prəˈtruːʒn prəˈtruːʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیش‌آمدگی، پیش‌رفتگی، جلو‌افتادگی، تحمیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protrusion

  1. noun A part that protrudes or extends outward
    Synonyms:
    bulge jut knob knot overhang projection protuberance
  1. noun The act of projecting out from something
    Synonyms:
    bulge projection protuberance jut bump hump swelling gibbosity gibbousness prominence extrusion jutting excrescence

ارجاع به لغت protrusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protrusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protrusion

لغات نزدیک protrusion

پیشنهاد بهبود معانی