معنی provided به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: prəˈvaɪdɪd British: prəˈvaɪdɪd

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

سوم‌شخص مفرد:
provides
وجه وصفی حال:
providing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

conjunction

آماده، مشروط، درصورتی‌ که

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- We'll buy everything you produce, provided of course the price is right.

- همه‌ی محصولات شما را خریداری خواهیم کرد به شرط اینکه قیمت مناسب باشد.

- provided that the weather is warm

- به شرط اینکه هوا گرم باشد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد provided

conjunction as long as; with the understanding

Synonyms:

contingent upon given if if and only if in case in the case that in the event on condition on the assumption on these terms subject to supposing with the proviso

ارجاع به لغت provided

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «provided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/provided

لغات نزدیک provided

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return