با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pruriency

American: ˈprʊərɪənsi British: ˈprʊərɪənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( prurience ) خارش، حکه، هرزگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pruriency

  1. noun Sexual hunger
    Synonyms: desire, prurience, amativeness, concupiscence, eroticism, erotism, itch, libidinousness, lust, lustfulness, lasciviousness, passion, carnality, lubricity

ارجاع به لغت pruriency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pruriency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pruriency

لغات نزدیک pruriency

پیشنهاد بهبود معانی