با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pudding

ˈpʊdɪŋ ˈpʊdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    puddings

توضیحات

شکل غیررسمی این لغت در معنای سوم و چهارم: pud

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پودینگ برنج (دسر محتوی شیرینی، آرد، نان یا برنج و اغلب میوه)
- The pudding was a hit at the party.
- پودینگ برنج در مهمانی بسیار محبوب بود.
- He likes to top his pudding with cinnamon.
- او دوست دارد روی پودینگ برنج خود را دارچین بریزد.
noun uncountable
انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی پودینگ (دسر محتوی شیر، نشاسته‌ی ذرت، زرده‌ی تخم‌مرغ)
- The pudding was creamy and rich in flavor.
- پودینگ نرم و از نظر طعم عالی بود.
- She enjoyed a bowl of chocolate pudding for dessert.
- او از کاسه‌ی پودینگ شکلاتی برای دسر لذت برد.
noun uncountable
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی دسر
- Everyone eagerly awaited the warm bread pudding.
- همه مشتاقانه منتظر دسر نان گرم بودند.
- The children eagerly anticipated the pudding served at the party.
- بچه‌ها مشتاقانه منتظر دسر مخصوص در مهمانی بودند.
noun countable uncountable
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پودینگ گوشت
- The chef prepared a delicious pudding for dinner.
- آشپز یک پودینگ گوشت خوشمزه برای شام آماده کرد.
- We enjoyed a savory lamb pudding on a cold winter evening.
- در یک عصر سرد زمستانی از پودینگ گوشت خوش‌طعم لذت بردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pudding

  1. noun (British) the dessert course of a meal (`pud' is used informally)
    Synonyms: dessert, custard, mousse, tapioca, junket, pud

Idioms

ارجاع به لغت pudding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pudding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pudding

لغات نزدیک pudding

پیشنهاد بهبود معانی