امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pullback

    ˈpʊlbæk ˈpʊlbæk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    پس رفتن، عقب زدن، قلاب، فنر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pullback

    1. noun A device (as a decorative loop of cord or fabric) for holding or drawing something back
      Synonyms:
      tieback
    1. noun The moving back of a military force in the face of enemy attack or after a defeat
      Synonyms:
      fallback pullout retirement retreat withdrawal

    ارجاع به لغت pullback

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pullback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pullback

    لغات نزدیک pullback

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return