امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pump

pʌmp pʌmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pumped
  • شکل سوم:

    pumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    pumps
  • وجه وصفی حال:

    pumping
  • شکل جمع:

    pumps

توضیحات

در انگلیسی بریتانیایی به‌جای pump از court shoe استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
پمپ، تلمبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a water pump
- تلمبه‌ی آب
- The pump moved water from the well to the garden.
- پمپ، آب را از چاه به باغ می‌برد.
noun plural countable
کفش زنانه (بدون بند)
- The elegant pumps complemented her evening gown perfectly.
- کفش‌های زنانه‌ی ظریف، لباس شب او را کاملا تکمیل می‌کرد.
- She slipped into her favorite pair of pumps before heading to the party.
- او قبل‌از رفتن به مهمانی، جفت کفش‌های زنانه‌ی مورد علاقه‌اش پوشید.
noun plural countable
انگلیسی آمریکایی کفش پاشنه‌دار زنانه
- She wore elegant black pumps to the gala.
- او در مراسم گالا کفش‌های پاشنه‌دار زنانه‌ی مشکی زیبایی به پا داشت.
- The new pumps added a touch of sophistication to her outfit.
- کفش‌های پاشنه‌دار زنانه جدید، کمال را به لباس او اضافه کردند.
noun plural countable
انگلیسی بریتانیایی کفش ورزشی
- The kids raced to the field in their colorful pumps.
- بچه‌ها با کفش‌های ورزشی رنگارنگ خود به میدان دویدند.
- The coach recommended wearing pumps for better agility.
- مربی استفاده از کفش‌های ورزشی تخت را برای چابکی بهتر توصیه کرد.
verb - transitive
پمپاژ کردن، تلمبه زدن، پمپ کردن
- They pump the oil from the well to the refinery.
- نفت را از چاه تا پالایشگاه پمپ می‌کنند.
- The heart pumps the blood to every part of the body.
- قلب خون را به سرتاسر بدن پمپاژ می‌کند.
verb - transitive informal
مورد پرسش قرار دادن، اطلاعات از کسی بیرون کشیدن
- The police pumped the information out of him.
- پلیس اطلاعات را از او بیرون کشید.
- She tried to pump him for details about the surprise party.
- او سعی کرد او را برای جزئیات بیشتر در مورد مهمانی مورد پرسش قرار دهد.
verb - intransitive
موسیقی (موسیقی) پخش شدن
- We could hear the music pump from blocks away.
- می‌توانستیم صدای پخش موسیقی را از بلوک‌های دورتر بشنویم.
- Everyone felt the energy rise as the music began to pump louder.
- همه احساس کردند که با پخش شدن صدای موسیقی، انرژی بالا می‌رود.
verb - transitive
بودجه دادن، پول زیاد صرف کاری کردن، (سرمایه) تزریق کردن
- The government is pumping a lot of money into dam building.
- دولت پول فراوانی را صرف سد‌سازی می‌کند.
- She plans to pump more funds into her startup to expand its reach.
- او قصد دارد سرمایه‌های بیشتری را به شرکت نوپای خود تزریق کند تا دامنه‌ی آن را گسترش دهد.
verb - intransitive verb - transitive
(سیالی) بالا کشیدن، بالا رفتن
- We pump the water out of the well.
- آب را با تلمبه از چاه بالا می‌کشیم.
- Water began to pump from the well.
- آب از چاه شروع به بالا رفتن کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pump

  1. verb draw or push out
    Synonyms:
    bail out blow up dilate distend draft drain draw draw off drive drive out elevate empty force force out inflate inject pour push send siphon supply swell tap
  1. verb question relentlessly
    Synonyms:
    cross-examine draw out give the third degree grill interrogate probe query question quiz worm out of
    Antonyms:
    answer reply

Phrasal verbs

  • pump up

    1- (تایر و غیره) باد کردن 2- پراز باد غرور کردن

Idioms

  • pump iron

    (برای ورزش) هالتر یا وزنه یا دمبل بلند کردن

ارجاع به لغت pump

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pump

لغات نزدیک pump

پیشنهاد بهبود معانی